چطور وضعیت موجود رو مدیریت کنم؟
ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 29 ساله )
سلام خسته نباشید. خواهش میکنم این 3 سوال منو همزمان جواب بدید. چون فکر میکنم باید این مطلبم میگفتن. من همسرم اوایل ازدواج ترامادول استفاده میکرد و وقتی میگفتم چرا اینارو استفاده میکنی میگفت بخاطر رابطه جنسی.ولی بعد از یمدت که خودش گفت کمکش کنم ترک کنه دیدم به قرص اعتیاد داره.ی چندماهی خیلی اذیت شدیم ولی قرصو گذاشت کنار. همسر من دوران کودکیه بد و همراه با فقر شدیدی گذرونده و از نظر احساسی خیلی دلش نازکه.میگفت وقتی قرصو میخوردم خیلی آروم بودم فکر و خیال نمیکردم ولی استفاده نمیکنم خیلی بیشتر اذیت میشم. الان مطمئنم استفاده نمیکنه باشگاه میره. ولی شبا اصلا خواب نداره و با قرص خواب میخوابه و وحشتناک عصبی شده و میگه تو مغزم پر فکر و خیاله.اصلا آرامش نداره. میگه وقتی قرص میخوردم بدنم وضعیتش بد بود ولی فکرمو ذهنم آروم بود، ولی الان برعکسه.و میترسم دوباره بره سمتش. در مورد رابطمون ک گفتم خیلی کم شده میگه تمایلم کم بوده کمتر شده.دلیلشو نمیگه. ولی سر بسته یچیزایی که گفته حس میکنم از رابطمون راضی نیس چون همیشه یه شکله و بدیش اینه فوق العاده خجالتی هستیم جفتمون و من میترسم اگه کار دیگه ای کنم فکر بدی در موردم بکنه.حتی ب زبون آوردمیگه ما حیامون خیلی زیاده تو همه مسایل و سکس بیشتر و همین باعث شده رابطمون رو به سردی بره.من خیکل خوبی دارم ولی خیلی وقتا میگه چاق دوسدارم و من اصلا استعداد چاقی ندارم. ینی خودم دوسندارم چاق شم.بعضی موقعها فکر میکنم منو دوسنداره یا از رابطه با من راضی نیس. اصلا مغزم خیلی تحت فشاره.و من حس میکنم قرص های خوابیکه استفاده میکنه بی تاثیر نیس.قرص فیناسراید هم استفاده میکنه برای ریزش مو که میگن این قرصم تاثیر داره. من نمیدونم کلاسایی هست برای آموزش؟شما میتونید منو راهنمایی کنید؟واقعا موندم چجوری مدیریت کنم این وضعیتی که پیش اومده توی برزخ بدی گیر افتادم. همه مسایل باهم هجوم آوردن.خواهش میکنم به سوالاتم با هم جواب بدید ممنونم ازتون
مشاور (علی محمد صالحی)
نکته اول اینکه، امکان پاسخگویی همزمان به سه سوال شما وجود نداشت. نکته بعد اینکه، واقعا کار بزرگی انجام دادید که تونستید به کمک هم، شوهرت قرص رو کنار بذاره، و این در زندگی مشترک برای هر دوی شما یک موفقیت بحساب میاد، چون ترک اعتیاد به ترامادول هم، کار دشوار و سختیه که شما موفق به انجامش شدید. و در حال حاضر هم، باید از همسرت حمایت کنی و بهش اعتماد به نفس بدی تا خدای ناکرده دوباره وسوسه نشه از قرص استفاده کنه. همچنین به همسرت تذکر بده اینکه موقع مصرف قرص، فکر و خیال نمیکرده در واقع بخاطر آرامش کاذبی بوده که بخاطر استفاده از قرص دریافت میکرده و در صورت اینکه هنوز از اون قرص استفاده میکرد، حتما عواقب بسیار ناخوشایندی در انتظارش بود. راجع به اینکه بیان کردی «بدیش اینه فوق العاده خجالتی هستیم جفتمون»، باید بگم یکی از مسائلی که میتونه به زندگی مشترک آسیب بزنه، همینه که احساسات خودشون رو به همدیگه ابراز نکنن، یا نتونن ناراحتی ها، یا درخواست هاشون رو مطرح کنن، یا به بیان دیگه کلاً در زندگی مشترک ابراز وجود نداشته باشن. و برعکس اگر زن و شوهر در زندگی مشترک ابراز وجود کنن، از احساسات، ناراحتیها و درخواستهای خودشون صحبت کنن، قطعا رضایتمندی زناشویی اونها هم بیشتر خواهد بود. خصوصا راجب رابطه جنسی که دارن. بنابراین هر دوی شما باید سبک ارتباطی خودتون رو تغییر بدید و راجع به مسائل مختلف از جمله در مورد رابطه زناشویی خودتون با هم صحبت کنید، و پیشنهادات خودت رو، در مورد تغییر پوزیشن رابطتون به همسرت بده یا با هم راجب بهتر شدن رابطتون با هم صحبت کنید، و دلیلی نداره که همسرت فکر بدی در موردت بکنه. و در مورد اینکه گفتی «خیلی وقتا میگه چاق دوس دارم و من اصلا استعداد چاقی ندارم»، تو هیچ تقصیری نداری که همسرت چی دوست داره، و اصلا هیچ احساس گناه هم نداشته باش، چون آدما معمولا اون چیزی که ندارن رو بیشتر دوست دارن، اگر تو چاق بودی، به احتمال زیاد همسرت یک زن لاغر میخواست، چون زن چاق داشت، و الان که تو لاغر هستی، شوهرت زن چاق میخواد، منظورم اینه که هیچ وقت انسانها راضی نمیشن، پس تو خودت رو بخاطر این موضوع ناراحت نکن. نکته بعد، برای اینکه بتونی بقول خودت وضعیت پیش اومده رو مدیریت کنی، اولا سعی کن آرامش خودت رو حفظ کنی، و در قدم بعدی مسائل رو به چند دسته تقسیم کن و نسبت به هرکدوم، سعی کن راه حل های مناسبی رو براشون پیدا کنی. و اینکه، مطالعه کتاب های مفید در زندگی، علاوه بر اینکه باعث افزایش اعتماد به نفس میشه، میتونه خیلی راهگشا و کمک کننده هم باشه.
موفق و پیروز و سربلند باشید.
بیشتربخوانید:
تدبیر و مدیریت در زندگی زناشویی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}